لغت نامه دهخدا
تو در گشت با چهره گل اناری
ز پی عاشقان انر گله گله.
|| محتشم. ( از جهانگیری ) ( رشیدی ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ).
انر.[ اُ ن َ ] ( اِخ ) از امرای دولت ملک شاه بن آلب ارسلان ومحمودبن ملک شاه و برکیارق سلجوقی بود، به برکیارق عصیان کرد و در 492 هَ.ق. بقتل رسید. ( از قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1048 و اخبارالدولة السلجوقیة ص 77 ).