امحاء
امحاء. [ اِ ] ( ع مص ) محو کردن. ناپدید کردن. از میان بردن چیزی. ( فرهنگ فارسی معین ).
امحاء. [ اِم ْ م ِ ]( ع مص ) از میان رفتن اثر چیزی. پاک گردیدن. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
(اِ ) [ ع . ] (مص م . ) ناپدید کردن ، نابود کردن .
ناپدید کردن، نابود کردن.