العاب

لغت نامه دهخدا

العاب. [ اِ ] ( ع مص ) لعاب رفتن از دهان و لعاب ناک شدن دهان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). لعاب داشتن دهان بچه و جاری شدن آن. ( از اقرب الموارد ). || بر بازی انگیختن یا آوردن چیزی که بدان بازی کنند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). واداشتن ببازی یا اسباب بازی آوردن برای دختر. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ معین

(اِ ) [ ع . ] (مص م . ) به بازی انگیختن .

ویکی واژه

به بازی انگیختن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال تک نیت فال تک نیت فال ای چینگ فال ای چینگ فال ماهجونگ فال ماهجونگ