ازکی

لغت نامه دهخدا

ازکی. [ اَ کا ] ( ع ن تف ) نعت تفضیلی از زکی. پاکتر. ( غیاث اللغات ). صالحتر. ( مجمل اللغة ). پاکیزه تر. زکی تر: برسولی فرستاده آمد [ حصیری ] تا سلام وتحیت ما [ مسعود ] را اطیبه و ازکاه بخان رساند. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 209 ). || لذیذتر. ( غیاث اللغات ). || روشن تر. ( مؤید الفضلاء ).
ازکی. [ اِ ] ( اِخ ) نام قریه ای بعمان ازارقه را، و در آن آبهای بسیار و باغهاست.

فرهنگ معین

(اَ کا ) [ ع . ] (ص تف . ) ۱ - پاکتر. ۲ - پارساتر.

فرهنگ فارسی

زکی تر، پاکتر، پاکیزه تر، پرهیزکارتر، پارساتر
( صفت ) ۱ - پاکتر پاکیزه تر . ۲ - پارساتر .
نام قریه بعمان ازارقه را

دانشنامه عمومی

شهرستان ازکی ( به عربی: ولایة اِزکی ) یکی از شهرستانهای استان داخلیه در کشور پادشاهی عمان است. این شهرستان یکی از قدیمی ترین ( ولایتهای عمان است ) و توسط مالک بن فهم تأسیس شده است و تاریخش به دوران قبل از اسلام می رسد. نام قدیمی آن ( ازکی مالک ) بوده.
جمعیت آن در حدود ۳۰ هزار نفر می باشد.

ویکی واژه

پاک
پارسا
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال رابطه فال رابطه فال تاروت فال تاروت