( آنهمه ) آنهمه. [ هََ م َ / م ِ ] ( اِ مرکب ، ق مرکب ) تمام آن : چو بشنید شه کیقباد آن همه برآورد سر از میان رمه.فردوسی. || آن مقدار بسیار : ایا ز بیم زبانم نژند گشته و هاژ کجا شد آنهمه دعوی و لاف و آنهمه ژاژ؟لبیبی.
ویکی واژه
آنهمه آن اندازه، آن مقدار (در بیان کثرت). آن اندازه، آن مقدار (در بیان کثرت). به آن اندازه، به آن مقدار (در بیان کثرت).