آن سری

لغت نامه دهخدا

( آن سری ) آن سری. [ س َ ] ( ص نسبی ) عقبائی. اُخرَوی. آخرتی. || خدائی. الهی. غیبی. مقابل این سری :
باشم گستاخ وار با تو که لاشی کند
صد گنه این سری یک نظر آن سری.سنائی.سری دارم چو حافظ مست لیکن
بلطف آن سری امّیدوارم.حافظ.

فرهنگ معین

( آن سری ) (سَ ) (ص نسب . ) اخروی ، آخرتی ، مق . این سری ، خدایی ، الهی ، غیبی .

فرهنگ عمید

( آن سری ) ۱. آن طرفی.
۲. [مقابلِ این سری] [مجاز] آخرتی، اخروی، آن جهانی: باشم گستاخ وار با تو که لاشی کند / صد گنه این سری یک نظر آن سری (سنائی۲: ۳۱۵ ).
۳. [مجاز] غیبی، خدایی: برآوردن ز مغرب آفتابی / مسلّم شد ضمیر آن سری را (مولوی۲: ۱۰۴ ).

فرهنگ فارسی

( آن سری ) ( صفت ) ۱ - اخروی عقبایی آخرتی مقابل این سری . ۲ - خدایی الهی غیبی مقابل ین سری .

ویکی واژه

اخروی، آخرتی ؛ م
این سری، خدایی، الهی، غیبی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اعداد فال اعداد فال راز فال راز فال زندگی فال زندگی فال ای چینگ فال ای چینگ