ابتكار

لغت نامه دهخدا

ابتکار. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) بامداد کردن. ( زوزنی ). بامداد از جای شدن. ( تاج المصادر بیهقی ). پگاه برخاستن. بامداد از جای رفتن. || اول چیزی دریافتن. بنوبر و اول چیزی دست یافتن. نوباوه چیزی واگرفتن. ( زوزنی ). نوباوه چیزی فراگرفتن. ( تاج المصادر بیهقی ). به اول چیزی رسیدن. خوردن میوه اول رسیده را. || نو آوردن چیزی. ( صراح ). اختراع. || دوشیزگی ببردن. ( تاج المصادر بیهقی ). || پسر زادن در نخستین بار. || شنودن اول خطبه. دررسیدن آغاز خطبه را.
- قوه ابتکار ؛ قوه اختراع.

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . )نوآوری . ۲ - (اِمص . ) اختراع .

فرهنگ عمید

آوردن روشی نو، انجام دادن کار بی سابقه، نوآوری.

فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) در بامداد رفتن پگاه بر خاستن . ۲ - ( مصدر ) نو آوردن امربکر و بی سابقه پدید کردن . ۳ - ( اسم ) نو آوردگی اختراع : قو. ابتکار .

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ابتکار به معنای نوآوری و اختراع است.
ابتکار از ریشه بکر است.
معنای اصطلاحی ابتکار
ابتکار در اصطلاح جدید
المعجم الوسیط، ص ۶۷.
در قرآن دو واژه «ابداع و انشاء» به معنای ابتکار به کار رفته است: «بَدیعُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ»
بقره/سوره۲، آیه۱۱۷.
...
[ویکی فقه] ابتکار (قرآن). در معانی مختلفی چون: اختراع ، نوآوری به کار رفته است.
این واژه، برگرفته از «بکر» و به معنای نوبر و اول چیزی دست یافتن است و به همین مناسبت به میوه نوبر، باکورة گفته شده
فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، ج۱، ص۵۸.
۱. ↑ فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، ج۱، ص۵۸.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، ج۲، ص۴۶، برگرفته از مقاله «ابتکار».
...

ویکی واژه

(اِم
نوآو
اخترا
نوآوری
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم