لغت نامه دهخدا
انصاب. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ نَصب. ( منتهی الارب ).رجوع به نصب شود. || ج ِ نُصُب. ( از اقرب الموارد ). سنگها که گرداگرد کعبه برپای می کردند و می پرستیدند و بر آنها ذبح و قربان می کردند. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). بتها که کفار می پرستیدند. ( یادداشت لغت نامه ).
- انصاب الحرم ؛ حدهای حرم. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).سنگها که بر کنار حرم نهاده بود. ( مهذب الاسماء ).
|| ج ِ نَصَب. ( از ناظم الاطباء ) ( معجم متن اللغة ). رجوع به نصب شود.