بی‌رغبتی

لغت نامه دهخدا

بی رغبتی. [ رَ ب َ ] ( حامص مرکب ) بی میلی. عدم تمایل. بی اشتهائی :
به بی رغبتی شهوت انگیختن
برغبت بود خون خود ریختن.سعدی.

فرهنگ فارسی

بی میلی ٠ عدم تمایل ٠ بی اشتهائی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال قهوه فال قهوه فال جذب فال جذب فال چوب فال چوب فال راز فال راز