شانه خالی کردن

لغت نامه دهخدا

شانه خالی کردن. [ ن َ / ن ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) اعراض کردن. روگردانیدن. سرپیچیدن. سر باز زدن. شانه تهی کردن. ( مجموعه مترادفات ص 44 ). از زیربار بیرون رفتن وترک کردن چیزی و بیشتر با لفظ بار استعمال میشود.
- امثال :
فلان از زیر بار حکومت شانه خالی میکند. ( فرهنگ نظام ).
اعراض کردن و بهانه نمودن مرادف شانه خالی کردن و مضایقه نمودن است. ( بهار عجم ) ( آنندراج ) :
روی تلخی که ببینی ز بزرگی چون موج
شانه خالی کن از او گر همه دریا باشد.تأثیر ( از بهار عجم ).|| ترک تعلقات کردن. ( مجموعه مترادفات ص 89 ).

فرهنگ فارسی

اعراض کردن رو گردانیدن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم