دارافزین

لغت نامه دهخدا

دارافزین. [ رْ اَ ] ( اِ ) دارآفرین. تکیه گاه و محجر تخت و صفه و بام و تکیه گاه مطلق. ( انجمن آرا ). دارابزین :
بخیره چشمی سوراخهای دارافزین
بسرخ رویی دیوارهای آتشدان.روحانی سمرقندی.رجوع به دارآفرین شود.

فرهنگ معین

(اَ ) (اِ. ) = داربزین . داروزین : ۱ - نرده ای که جلو اتاق یا ایوان درست کنند. ۲ - تکیه گاه ، طارمی .

فرهنگ عمید

۱. پناهگاه.
۲. تکیه گاه.
۳. نرده، تارم.
۴. سکو.
۵. تارمی که جلو اتاق یا ایوان درست کنند.
۶. تکیه گاه تخت.

ویکی واژه

داربزین. داروزین:
نرده‌ای که جلو اتاق یا ایوان درست کنند.
تکیه گاه، طارمی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال جذب فال جذب فال عشقی فال عشقی فال چوب فال چوب فال امروز فال امروز