تارمی

لغت نامه دهخدا

تارمی. [ رَ / رُ ] ( اِ ) محجر و دیوارمانندی از چوب یا آهن که جلو باغ یا ایوان و غیره سازند که اکنون در تکلم تارمی گفته میشود. ( فرهنگ نظام : تارم ). رجوع به تارم شود.

فرهنگ معین

(رَ ) (اِمر. ) نرده ای از چوب یا آهن که جلو باغ یا ایوان سازند.

فرهنگ عمید

= طارمی

فرهنگ فارسی

( صفتاسم )محجر و دیوار مانندی از چوب یا آهن که جلو باغ یاایوان غیره سازند.

ویکی واژه

نرده‌ای از چوب یا آهن که جلو باغ یا ایوان سازند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال رابطه فال رابطه فال عشقی فال عشقی فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال آرزو فال آرزو