لغت نامه دهخدا
به شیخ و سیب مفتی و ریواس محتسب
بالنگ شد کلو و ترنجش مشیر گشت .بسحاق اطعمه ( از جهانگیری ).گر مرکب پرورش در سرکه یافت
همچو بالنگ عسل پرورد نیست.بسحاق اطعمه. || جنسی از خیار که آنرا بادرنگ خوانند. ( از آنندراج ) ( فرهنگ جهانگیری ) ( برهان قاطع ). خیار پاییزه و آن غیر از خیارتره است. ( لغت محلی شوشتر ). نوعی از خیار که بادرنگ گویند. ( ناظم الاطباء ). قسمی از میوه که نام آن خیار و نام دیگرش بادرنگ است. اکنون هم در بعضی از بلاد ایران خیار را بالنگ گویند. ( از فرهنگ نظام ).
- خیار بالنگ ؛ ( ناظم الاطباء ). خیار سبز معمولی مقابل خیار شنگ ( یاشمش ) یعنی خیار چنبر. ( یادداشت مؤلف ).