شبگیران

لغت نامه دهخدا

شبگیران. [ ش َ ] ( اِ مرکب ، ق مرکب ) گاه شبگیر. هنگام شبگیر. به گاه شبگیر. صبحگاهان. بامدادان :
در دامن کوه کبک شبگیران
دررفت به هم برقص کدری.منوچهری.شاخ گل شطرنج سیمین و عقیقین گشته است
وقت شبگیران به نطع سبزه بر شطرنج باز.منوچهری.الا تا بادنوروزی بیاراید گلستان را
وبلبل را به شبگیران خروش آید بر اوراقش.منوچهری.

فرهنگ معین

( ~ . ) (اِمر. ) سحرگاه .

فرهنگ فارسی

شبگیر سحر گاه صبح زود .
گاه شبگیر هنگام شبگیر

ویکی واژه

سحرگاه.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال راز فال راز فال درخت فال درخت فال کارت فال کارت فال فنجان فال فنجان