شاهبو

لغت نامه دهخدا

شاه بو. ( اِ مرکب ) رجوع به شاه بوی شود.

فرهنگ معین

(ی ) (اِمر. ) ۱ - بوی عنبر، عنبر. ۲ - بوی مشک .

فرهنگ عمید

۱. عنبر.
۲. مشک: بی قیمت است شکّر از آن دو لبان اوی / کاسد شد از دو زلفش بازار شاه بوی (رودکی: ۵۱۳ ).

ویکی واژه

بوی عنبر، عنبر.
بوی مشک.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال راز فال راز فال ای چینگ فال ای چینگ فال تماس فال تماس فال ماهجونگ فال ماهجونگ