سیاهگوش
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
جانوری درنده شبیه شغال، دارای پوست قهوهای رنگ
فرهنگستان زبان و ادب
دانشنامه عمومی
سیاه گوش در پنجاه و هشتمین مراسم جایزه گرمی نامزد دریافت بهترین آلبوم رقص/الکترونیکی شد.
سیاه گوش (صورت فلکی). سیاهگوش معادل لاتین:Lyn مساحت:۵۴۵ درجه مربع
این صورت فلکی در سال ۱۶۸۷ به وسیله یوهانس هولیوس به وجود آمد تا قسمت های خالی جنوب غربی دب اکبر و صورت فلکی مجاور یعنی شیر کوچک را بپوشاند. او ستارگان ضعیف این منطقه را وقتی معرفی کرد نوشت: «اگر بخواهیم آنها را رصد کنیم باید چشمانی همچون سیاهگوش داشته باشیم» و به همین لحاظ این صورت فلکی نام سیاهگوش گرفت.
ستاره آلفای سیاهگوش دارای طیف K7 III با قدر ۳٫۱ و فاصله ۱۶۵ سال نوری است. ستاره ۳۸ سیاهگوش، دومین ستاره درخشان از نوع F5 V و قدر ۴٫۰ و به فاصله ۴۶ سال نوری است.
• NGC2683 ( یک کهکشان مارپیچ قدر ۱۰ )
سیاه گوش (فیلم). سیاه گوش ( لهستانی: Ryś ) یک فیلم کمدی لهستانی است که در سال ۲۰۰۷ منتشر شد.
• استانیسواف تیم
• کشیشتف کوالفسکی
• زوفیا مِرل
• یژی تورِک
• مارک کُندرات
• یانوش رِوینسکی
• کشیشتف گلوبیش
• مارک پیووفسکی
• بوریس شیتس
• دانوتا استنکا
• آنا کُرچ
• اریک لوبوس
• استانیسواف برودنی
• کارینا سِـوِرین
• بئاتا تیشکیه ویچ
• گراژینا شاپوووفسکا
• یوآنا ژووکوفسکا
• دوروتا استالینسکا
• کریستیانا یاندا
• آنا مایخر
• آگاتا بوزِک
• استانیسواوا تسلینسکا
• کریستینا فلدمان
• ماگدالنا زاوادسکا
• آگنیشکا سوخورا
• مارتا لیپینسکا
• یوانا اشتپکوفسکا
• پائولینا هولتز
• آنا پژیبیلسکا
• ماگدالنا روژچکا
• یوآنا کواچکوفسکا
• کاتاژینا ژلینسکا
• یان کابوشفسکی
• ویکتور زبوروفسکی
• یان کوچینیاک
• ماریان گلینکا
• گژگوش میتسوگوف
• باربارا کرافتوونا
• بوهدان وازوکا
• توماش ساپریک
• آندژی دِسکور
• رافائو کرولیکوفسکی
• میخاو پیلا
• هنریک گوونبیفسکی
• یژی موس
• یان پنچک
• هانا بینیشوویچ
• آنا پروس
سیاه گوش (وشق). سیاهگوش وَشَق∗ یا لینکس ( به انگلیسی: Lynx ) سرده ای از گربه سانیان است که شامل چهار گونهٔ وشق اوراسیایی، وشق کانادایی، وشق ایبری و گربه دم کوتاه است. این گربه سانان متعلق به زیرخانواده گربه ایان کوچک هستند.
زیستگاه وشق، جنگل های کوهستانی با تراکم بالای بته و درختچه و علف است. وشق ها، گربه سانانی با رنگ خاکستری و خال های سیاه هستند و شباهت زیادی به گربه سانان دیگری به نام کاراکال دارند که در سردهٔ دیگری قرار دارند.
در ادبیات کهن به این جانور وَشَق گفته می شد که این نام از پارسی میانه vaχşak و پارسی باستانی vaχş گرفته شده و در متن های کلاسیک فارسی وشق نامیده می شده که به ترکی و عربی هم راه یافته است. در منابع جدید فارسی به آن سیاه گوش می گویند. هوشنگ اعلم در مقاله «سیاه گوش» در دانشنامه ایرانیکا معتقد است که شباهت جانورشناختی و داشتن طره موی سیاه رنگ بر روی گوش می تواند توجیه گر نام سیاه گوش ( وشق - Lynx ) باشد که برخی نویسندگان مدرن به اشتباه برای این حیوان در نظر گرفته اند. اما هوشنگ ضیایی در کتاب راهنمای صحرایی پستانداران ایران این حیوان را سیاهگوش نامیده است. همچنین در اطلس پستانداران ایران که توسط سازمان حفاظت محیط زیست منتشر شده، نام حیوان، سیاهگوش آمده و تقریباً در تمامی کتاب های علمی در حوزه بوم شناسی و حیات وحش به این گربه سان سیاهگوش گفته شده است. سیاهگوش در مقام مقایسه با کاراکال اندازه ای بزرگتر و بدنی تنومندتر و پُرتر دارد و برخلاف کاراکال که در مناطق گرمسیری و بیابانی زندگی می کند، باشنده مناطق سردسیر کوهستانی و جنگلی است.
به نوشته لغت نامه دهخدا در تنکابن به این حیوان پلنگمول هم گفته می شود.
وشق ها دُمی کوتاه دارند و معمولاً بر روی نوک گوششان کاکُلچه ای سیاه رنگ از مو روئیده است که علت نام گذاری آن ها هم به خاطر همین کاکل است. در زیر گردن وشق ها یالی پشمی می روید که نواره های سیاه رنگی دارد و در کل ظاهری شبیه به پاپیون دارد که البته همیشه قابل مشاهده نیست. وشق ها همچنین دارای شارب های ( سبیلک ) بلندی هستند.
وشق ها پنجه های بزرگی دارند که بالشتکی برای راه رفتن بر روی برف زیر پنجه ها را پوشانده. صورت ایشان هم پوشیده از موهای بلند است. رنگ بدنشان از قهوه ای روشن تا خاکستری متغیر است و گاه خال های قهوه ای تیره روی بدنشان دیده می شود به ویژه بر روی دست ها و پاها.
دانشنامه آزاد فارسی
صورت فلکی غیرواضح نیمکرۀ شمالی. یوهان هولیوس آن را چنین نامید و گفت که برای دیدن آن نیاز به چشمان سیاه گوش داریم.