سمپاش.[ س َ ] ( نف مرکب ) سم پاشنده. آنکه سم را در جایی بپاشد. ( فرهنگ فارسی معین ). || ( اِ مرکب ) آلتی فلزی که در درون آن سم ریزند و بوسیله پاشیدن محتوی آن ، حشرات را از بین برند. ( فرهنگ فارسی معین ).
فرهنگ معین
(سَ ) [ ع - فا . ] (ص فا. ) ۱ - آن که سم را در جایی می پاشد. ۲ - آلتی فلزی که در آن سم می ریزند و به وسیلة پاشیدن محتوی آن حشرات موذی و آفات را از بین می برند.
فرهنگ عمید
۱. دستگاهی که به وسیلۀ آن سم پاشی کنند. ۲. آن که سم می پاشد، پاشندۀ سم، مٲمور دفع آفات که مزارع و باغ ها و جاهای دیگر را بر ضد حشرات و آفات نباتی سمپاشی می کند.
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - آنکه سم را در جایی بپاشد . ۲ - آلتی فلزی که در درون آن سم ریزند و به وسیله پاشیدن محتوی آن حشرات را از بین برند .
ویکی واژه
آن که سم را در جایی میپاشد. آلتی فلزی که در آن سم میریزند و به وسیلة پاشیدن محتوی آن حشرات موذی و آفات را از بین میبرند.