سرگزین

لغت نامه دهخدا

سرگزین. [ س َ گ ُ ] ( اِ مرکب ) آن باشد که کسان حاکم از هر گله گوسفند و گاوو ایلخی اسب یک گوسفند و یک گاو و یک اسب انتخاب و گزین کرده بگیرند. ( برهان ) ( جهانگیری ). عمده از مواشی که برای حاکم انتخاب کنند. ( آنندراج ) :
اندر آن میدان که راند فوج دشمن چون رمه
تیغ او از گله بدخواه خواهد سرگزین.ذوالفقار علی شیروانی.

فرهنگ معین

( ~ . گُ ) (اِمر. ) انتخاب تعدادی دام (گاو، گوسفند، اسب ... ) توسط عمال حاکم که از گله جدا می کردند و می بردند و آن رسمی معمول بود.

فرهنگ عمید

گاو و گوسفند یا اسب که در قدیم برای پادشاه یا حاکم از گله جدا می کردند و می برند.

ویکی واژه

انتخاب تعدادی دام (گاو، گوسفند، اسب...)
توسط عمال حاکم که از گله جدا می‌کردند و می‌بردند و آن رسمی معمول بود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال کارت فال کارت فال تخمین زمان فال تخمین زمان