سرغین

لغت نامه دهخدا

سرغین. [ س َ / س ِ ] ( اِ ) سرنا که مخفف سورنای است و آن را نای ترکی نیز خوانند. ( برهان ). سرنایی باشد که آن را نای ترکی گویند و در اصل سورنای است که در عروسی و عشرت نوازند و آن را سرغینه نیز گفته اند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) :
چو آمد به نزدیکی رزمگاه
دم نای سرغین برآمد ز راه.فردوسی.خروش آمد و ناله کرنای
دم نای سرغین و هندی درای.فردوسی.بفرمودتا گیو و گودرز و طوس
برفتند با نای سرغین و کوس.فردوسی.ز هر سو همی کوس زرین زدند
دو سرنای روئین و سرغین زدند.اسدی.

فرهنگ معین

(سَ ) (اِ. ) سرنا.

فرهنگ عمید

سازی شیپورمانند که هنگام جنگ می نواختند، نای ترکی، نای رومی، سرنا، سورنای: غو کوس با نالهٴ کرّ نای / دم نای سرغین و هندی درای (فردوسی: ۳/۵۵ ).

فرهنگ فارسی

سرنا، آلتی مانندشیپورکه درجنگ نوازند، نای
( اسم ) سرنا سورنای .

دانشنامه عمومی

سرغین ( به عربی: سرغین ) یک شهرداری در الجزایر است که در استان تیارت واقع شده است. ایمان دادور

ویکی واژه

سرنا.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فنجان فال فنجان فال فرشتگان فال فرشتگان فال راز فال راز فال احساس فال احساس