سابقه دار

لغت نامه دهخدا

سابقه دار. [ ب ِ ق َ / ق ِ ] ( نف مرکب ) دارای پیشینه. دارای سابقه نیک یابد. با سابقه. آنکه بواسطه ممارست بسیار در شغلی یا کاری در کار خود مهارتی یافته است.

فرهنگ معین

( ~. ) [ ع - فا. ] (اِفا. ) ۱ - باسابقه . ۲ - دارای پیشینه نیک یا بد.

فرهنگ عمید

دارای سابقۀ خوب یا بد، با سابقه، پیشینه دار.

فرهنگ فارسی

( صفت ) با سابقه ( چه در کارهای خوب و چه بد ) : مجرمین کار کشته و سابقه دار .

ویکی واژه

باسابقه.
دارای پیشینه نیک یا بد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال چوب فال چوب فال راز فال راز فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی