زعاف

لغت نامه دهخدا

زعاف. [ زُ ] ( ع ص ) سم زعاف ؛ زهر کشنده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). زهر زود کشنده. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ): و موت زعاف ؛ ای سریع. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(زُ ) [ ع . ] (ص . ) مهلک ، کشنده .

فرهنگ عمید

کشنده، هلاک کننده.

ویکی واژه

مهلک، کشنده.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال چوب فال چوب فال عشقی فال عشقی فال قهوه فال قهوه