دوره گرد

لغت نامه دهخدا

دوره گرد. [ دَ / دُو رَ / رِ گ َ ] ( نف مرکب ) سیار. متحرک. ( یادداشت مؤلف ). غیرثابت چنانکه گدا و یا مردمی بیکاره. || ( اصطلاح عامیانه ) طواف. دستفروش. ( یادداشت مؤلف ). آنکه متاع مستعمل در کوچه ها و خیابانها گرداند فروختن را: کتابفروش دوره گرد. کسبه دوره گرد. قبا ارخالقی دوره گرد. || آنکه به همه جای رود و وقار ندارد. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ عمید

کاسب و پیشه ور که در کوچه و خیابان گردش کند و کالای خود را به فروش برساند.

فرهنگ فارسی

( صفت ) کسی که در کوچه و خیابانها حرکت کند و اجناس مستعمل را خرید و فروش نماید

دانشنامه عمومی

دستفروش دورگرد یا دورگرد ( نیز: دستفروش، دلال دورگرد و مانند آن ) ( در انگلیسی: pedlar, canvasser, cheapjack, higler ) به هر فروشنده ای گفته می شود که برای فروش کالا یا خدمات خود سفر می کند. دورگردها کالاها را به شهرهای کوچک، روستاها و محله های حاشیه های شهرها می برند و معمولاً در کنار خیابان به فروش غذا و کالا می پردازند.
در اروپا گزارش هایی از عدم صداقت در فروش یا جرائم صورت گرفته توسط دستفروشان دورگرد گزارش شده است.
دستفروشان دوره گرد معمولا خود با پای پیاده سفر می کرده اند و کالاهای خود را با توسط فردی دیگر یا حیوانات و واگن و مانند آن حمل می کرده اند.
دستفروشان دوره گرد امروزی ممکن است از وسایل نقلیه موتوری برای حمل و نقل خود و کالاهایشان استفاده کنند. شیوه کار آن ها فروش در درب منزل یا شرکت در نمایشگاه های فروش است.
در بسیاری از اقتصادها دوره گردی به به عشایر و اقلیت هایی مانند کولی ها، مسافران یا Yenicheها اختصاص دارد. علاوه بر فروشندگان، نوازندگان، درمانگرانو یا فالگیران نیز از مشاغل دوره گرد محسوب می شوند.
در حالی که دوره گردها نقش مهمی در تأمین کالاهای جمعیت های پراکنده داشته اند، به دلیل افزایش تراکم جمعیت و قدرت خرید مردم، این شیوه از خرید ( یکجانشینی ) امروزه چندان مورد توجه نیست و امکانات حمل و نقل حتی امکان سفر به روستاییان را هم می دهد.
موارد زیر عمدتاً دارای معنای نزدیک به هم و اشاره کننده به انواع دوره گردی برای فروش هستند:
• پنیرفروش
• Costermonger ( سیب فروش )
• ماهی فروش
• قواد
• Ironmonger ( فروشنده اشیای فلزی - آهنی )
• پارچه فروش و خیاط دوره گرد
برخلاف ترکیبات از قرن ۱۶ بیشتر تحقیرآمیز تشکیل شده از این مترادف هستند:
• Disease mongering
• قواد ( fornicator )
• شایعه پراکن
• Merit - monger
• Power monger
• شایعه بازرگان
• رسوایی بازرگان
• ترساندن بازرگان
• Warmonger,
[ نیازمند منبع] نام برخی از دوره گردان دارای محصول یا صنعت خاص عبارتند از:
• چندلر ( کشتی فروشگاه )
• زغال سنگ ( coal )
• Milliner ( کلاه )
• Lanier ( در حال حاضر تنها یک نام خانوادگی که قبلاً یک دستفروش از پشم )
• کوپر ( بشکه )
نام برخی از تحقیرآمیز از دیگر زیر یا supertypes یا بستگان نزدیک از دستفروشان عبارتند از:

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] فاقد جای ثابت برای کسب و کار یا زندگی را دوره گرد گویند و از آن در باب صلات نام برده‏اند.
کسی که برای کسب و کار جای ثابتی ندارد و برای این منظور شهر به شهر می‏گردد، در صورتی که بین دو سفر ده روز یا بیشتر در شهر خود اقامت نکند، نمازش تمام و روزه اش صحیح است.
نماز و روزه صحرانشینان
همچنین کسی که جهت زندگی، پیوسته از مکانی به مکانی دیگر جابه جا می‏شود، مانند صحرانشینان که زندگی شان بیابان گردی است.

ویکی واژه

ambulante
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم