خودخوار

لغت نامه دهخدا

خودخوار. [ خوَدْ/ خُدْ خوا / خا ] ( ص مرکب ) غم خور. آنکه با غم خود را نابود میکند. خودخور. آنکه غم خویش بکسی نگوید.

فرهنگ فارسی

( صفت ) هر موجودی که بدون احتیاج بموجودات دیگر زیست کند .
غم خور آنکه با غم خود را نابود می کند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
تمسک
تمسک
میسترس
میسترس
هول
هول
کصخل
کصخل