خاویه
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
( صفت ) زمین خالی ( از سکنه ) .
دانشنامه اسلامی
معنی عُرُوشِهَا: سقفهایش (عبارت "خَاوِیَةٌ عَلَیٰ عُرُوشِهَا " کنایه است از کمال خرابی ، زیرا خانه وقتی خراب میشود اول سقف آن فرو میریزد ، و سپس دیوارها به روی سقف میافتد)
ریشه کلمه:
خوی (۵ بار)
«خاویه» از مادّه «خواء» (بر وزن هواء) گاه، به معنای ساقط گشتن و ویران شدن است، و گاه به معنای خالی شدن; این تعبیر در مورد ستارگان (شهب) که سقوط می کند نیز آمده، می گویند: «خوی النجم» یعنی ستاره سقوط کرد. «راغب» در «مفردات» می گوید: معنای اصلی «خوی» خالی شدن است، این تعبیر در مورد شکم های گرسنه، گردوی پوک و ستارگان خالی از باران گفته شده است (عرب جاهلی معتقد بود که هر ستاره ای در افق ظاهر می شود بارانی همراه دارد).
سقوط. خالی شدن در مجمع و مفردات میگوید: اصل خواء خالی شدن است گویند «خوی بطنه من الطعام» شکمش از طعام خالی شد. ولی دیگران سقوط و انهدام نیز گفتهاند در قاموس گفته «خوت الدار: تهدّمت و خوت و خویت: خلت من اهلها و ارض خاویة ای خالیة» همچنین است قول صحاح و اقرب. فکر میکنم که خاویه در آیه به معنی ساقط باشد گر چه در مجمع خالیه گفته است یعنی: یا مانند آن که بر دهکدهای گذر کرد و آن بر سقفها افتاده و بعد دیوارها بر روی سقفها افتاده بود. در نهج البلاغه خطبه 98 هست: خاویه به معنی خالیه و یا ساقط است ولی خالی بودن بهتر به نظر میرسد زیرا ستم خانه را خالی و بیصاحب میگذارد. قوم را در آن محل میبینی که افتادهاند گوئی تنههای نخل سقوط کردهاند. ناگفته نماند خاویه در قرآن مجید پنج بار آمده است و مادّه آن واوی و یائی هر دو بکار رفته و مصدر واوی آن خوّ مصدریائیاش خوی و خواه است (اقرب).
ویکی واژه
خاویة