توران زمین. [ زَ ] ( اِخ ) توران زمی. مملکت توران. سرزمین توران : برفتش سیاوخش و آن را بدید مر آن را ز توران زمین برگزید.فردوسی.به منشور و فرطوس و خاقان چین بدان نامداران توران زمین.فردوسی.به توران زمین زادی از مادرت هم آنجا بد آرام و آبشخورت.فردوسی.سپه زآن کشیدم به اقصای چین که آرم به کف ملک توران زمین.نظامی.
فرهنگ فارسی
توران زمی . مملکت توران
ویکی واژه
کشور یا سرزمین نامشخص در شاهنامه که تور فرزند واسط فریدون حکمران آنجا بود.[۱] رسیدیم به خوبی به توران زمین/ سپه بر کشیدیم و جستیم کین «فردوسی» ↑ به نظر میرسد در ابتدا منظور از توران قوم تورات بوده است.