رفعت

واژه «رفعت» در زبان عربی و فارسی به معنای «بلندی» یا «عظمت» است. این کلمه از ریشه «رفع» به معنای بالا بردن یا ارتقاء گرفته شده است.

معانی و کاربردها

بلندی: به معنای فیزیکی، مانند بلندی یک مکان یا جسم.
عظمت: در معنای معنوی یا اجتماعی، به عنوان اشاره به مقام و منزلت بالای فرد یا گروهی.
ارتقاء: به معنای پیشرفت و ترقی در موقعیت یا وضعیت.

به عنوان یک اسم، «رفعت» معمولاً به معنای کسی است که دارای مقام و منزلت بالا، یا دارای ویژگی‌های برجسته و مثبت است. این نام می‌تواند نشان‌دهنده آرزو برای موفقیت و پیشرفت در زندگی باشد.

لغت نامه دهخدا

رفعت. [ رَع َ ] ( ع اِمص ) رِفعَت. ( ناظم الاطباء ). رجوع به رِفعَت شود.
رفعت. [ رِ ع َ ] ( ع اِمص ) یارَفعَت. بلندی و ارتفاع و افراشتگی. ( ناظم الاطباء ).بلندی. ( غیاث اللغات ) ( دهار ). بلندی. سمو. سموخ. علاء. ( یادداشت مؤلف ). رفعت که اغلب به فتح «راء» تلفظمی شود به کسر است. ( نشریه دانشکده ادبیات تبریز سال اول شماره 5 ): در سه کار اقدام نتوان کرد مگر به رفعت همت عمل سلطان... ( کلیله و دمنه )

فرهنگ معین

(رَ عَ ) [ ع. ] ۱ - (مص ل. ) بلندمرتبه شدن. ۲ - (اِمص. ) والایی، بزرگواری.

فرهنگ عمید

۱. [مجاز] بلندقدر شدن، بلندمرتبه شدن.
۲. بلندی، افراخته بودن.

فرهنگ فارسی

بلندقدرشدن، بلندمرتبه شدن، برتری وبزرگواری
۱ - ( مصدر ) بلند قدر شدن. ۲ - ( اسم ) بلندی بلند قدری والایی. ۳ - بزرگواری علو. یا رفعت قدر بلند پایگی بلندی مقام و مرتبه. یا رفعت منزلت رفعت قدر.

فرهنگ اسم ها

اسم: رفعت (دختر، پسر) (عربی) (تلفظ: ra (e) feat) (فارسی: رفعت) (انگلیسی: rafeat)
معنی: والایی، بزرگواری، بلندی، ( به مجاز ) برتری مقام و موقعیت، بلند قدری، افراشتگی و بلندی

جملاتی از کلمه رفعت

رفعت ادریس از ثنای تو یافت سدره جبریل از برای تو یافت
قدرش از رفعت چو اوج چرخ ناید در نظر جودش ازکثرت چو موج بحر ناید در شمار
منم آن همای رفعت که فراز عرش پرم منم آن جهان معنی که برون از این جهانم
چو ابلیس آن همه رفعت عیان دید ز خشم خویشتن آتش روان دید
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم