تنجع

لغت نامه دهخدا

تنجع. [ ت َ ن َج ْ ج ُ ] ( ع مص ) انتجاع. ( منتهی الارب ). به طلب آب و علف و نیکویی شدن. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ): هوازن تنجعت ارضنا. ( اقرب الموارد ).

فرهنگ معین

(تَ نَ جُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - به دنبال آب و علف رفتن . ۲ - به نزد کسی به نیت نیکی یافتن رفتن .

ویکی واژه

به دنبال آب و علف رفتن.
به نزد کسی به نیت نیکی یافتن رفتن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال آرزو فال آرزو فال شمع فال شمع