تفسیق
تفسیق. [ ت َ ] ( ع مص ) فاسق خواندن. ( تاج المصادر بیهقی ). به فسق نسبت کردن کسی را. ( از اقرب الموارد ). || ناراست گردانیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) فاسق شمردن .
فاسق شمردن، نسبت فسق به کسی دادن.
فاسق شمردن، نسبت فسق بکسی دادن
( مصدر ) فاسق شمردن بفسق نسبت دادن . جمع : تفسیقات .
فاسق شمردن.