تفتیح
تفتیح. [ ت َ ] ( ع مص ) گشاده کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). گشادن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج )( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). بازشدگی و گشوده گردیدن مانع و سد. ( ناظم الاطباء ). || بشکفانیدن. ( تاج المصادر بیهقی ). بشکافانیدن. ( زوزنی ).
(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) باز کردن ، گشودن .
گشودن، باز کردن.
۱ -( مصدر ) بار کردنگشودن تفتیح سدد . ۲ - ( اسم ) گشایش . جمع : تفتیحات .
باز کردن، گشودن.