تسبیح گفتن

لغت نامه دهخدا

تسبیح گفتن. [ ت َ گ ُ ت َ ] ( مص مرکب ) تأویب. عبادت خدا. نام خدا را به پاکی بر زبان آوردن :
یارب بدست او که قمر زد دو نیم شد
تسبیح گفت در کف میمون او حصا.سعدی.و رجوع به تسبیح و دیگر ترکیبات آن شود.

فرهنگ معین

( ~. گُ تَ ) [ ع - فا. ] (مص م . ) نیایش خدای را کردن .

فرهنگ فارسی

نیایش خدای کردن ذکر خدای کردن .

ویکی واژه

نیایش خدای را کردن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فنجان فال فنجان استخاره کن استخاره کن فال تک نیت فال تک نیت فال تاروت فال تاروت