بیوگی

لغت نامه دهخدا

بیوگی. [ وَ / وِ ] ( حامص ) حالت و چگونگی بیوه. بی زنی و بی شوهری. ( ناظم الاطباء ). ثیوبة. ( منتهی الارب ). و رجوع به ثیوبة شود.

فرهنگ عمید

بیوه بودن.

فرهنگ فارسی

بیشوهری بیزنی .

فرهنگستان زبان و ادب

{widowhood} [مطالعات زنان] 1.دوره ای که در آن یک زن بیوه می ماند 2. وضعیت بیوه بودن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال تک نیت فال تک نیت فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال اوراکل فال اوراکل