اکتناز

لغت نامه دهخدا

اکتناز.[ اِ ت ِ ] ( ع مص ) گرد آمدن مال. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). گرد آمدن. گرد آمدن و سخت شدن. ( از اقرب الموارد ). || پر شدن هرچه باشد. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || آگنده شدن مغز استخوان. ( تاج المصادر بیهقی ) ( دهار ) ( المصادر زوزنی ). || پوشیدن چیزی را در ظرف. ( از اقرب الموارد ). || نهادن. برنهادن مالی. گرد کردن. گرد آمدن. گنج نهادن. ( یادداشت مؤلف ) : چون سخن به ذکر اکتناز و احتیاز زر و سیم رسیدی فرمودی... ( تاریخ جهانگشای جوینی ).

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - گرد آمدن مال . ۲ - پر شدن هرچه باشد.

فرهنگ عمید

گرد آمدن مال، جمع شدن مال و ثروت.

فرهنگ فارسی

گرد آمدن مال، جمع شدن، پرشدن
( مصدر ) ۱ - گرد آمدن مال . ۲ - پر شدن هر چه باشد . ۳ - گنج نهادن .

ویکی واژه

گرد آمدن مال.
پر شدن هرچه باشد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال انبیا فال انبیا فال کارت فال کارت فال شمع فال شمع فال تک نیت فال تک نیت