اونج

لغت نامه دهخدا

اونج. [ اُ وَ ] ( اِ ) الفت و مؤانست. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( برهان ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
باایمان
باایمان
مریم
مریم
افتراق
افتراق
شهرت
شهرت