اوعیه

لغت نامه دهخدا

( اوعیة ) اوعیة. [ اَ ی َ ] ( ع اِ ) ج ِ وِعاء و وُعاء. ( ترجمان القرآن ) ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( دهار ). ظروف و آوندها. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ) : و حروفش در اوعیه و ظروف تصحیح قرار گرفته. ( تاریخ بیهق ). رجوع به وعاء شود.

فرهنگ معین

(اَ یا اُ یِ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ وعاء. ۱ - ظرف ها. ۲ - مجاری ترشحی بدن .

فرهنگ عمید

= وعا

فرهنگ فارسی

ظرفها، جمع وعائ
( اسم ) جمع وعائ ۱ - ظرفها. ۲ - مجاری ترشحی بدن . یا اوعی. شیر . مجاری شیری

ویکی واژه

جِ وعاء.
ظرف‌ها.
مجاری ترشحی بدن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال زندگی فال زندگی فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال تاروت فال تاروت فال لنورماند فال لنورماند