انفراج

لغت نامه دهخدا

انفراج. [ اِ ف ِ ] ( ع مص ) رخنه و شکاف شکاف شدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). انفتاح. ( از اقرب الموارد ). || اندوه واشدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( مصادر زوزنی ): انفراج غم ؛ انکشاف آن. ( از اقرب الموارد ). انفراج کرب ، ابلنقعاع کرب ؛ وارفتن اندوه. ( یادداشت مؤلف ). || ( اِمص ) تفرج خاطر. || ( اِ ) چاک و شکاف و ترک. || فاصله. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(اِ فِ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) بی اندوه شدن . ۲ - (اِمص . ) وا شدن اندوه ، گشایش (خاطر ).

فرهنگ عمید

رخنه و شکاف شکاف شدن.

فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) بی اندوه شدن . ۲ - ( اسم ) وا شدن اندوه گشایش (خاطر ).

ویکی واژه

وا شدن اندوه، گشایش (خاطر)
بی اندوه شدن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ارمنی فال ارمنی فال چای فال چای فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال جذب فال جذب