انداختنی

لغت نامه دهخدا

انداختنی. [ اَ ت َ ] ( ص لیاقت ) نابکار. آخال. آشغال. سقط. خراش. افکندنی. ( یادداشت مؤلف ). || کواکب منقضه. ( از فهرست لغات و اصطلاحات التفهیم ص قلب ).

فرهنگ معین

(اَ تَ )(ص . )بُنْجُل ، جنس نامرغوب .

فرهنگ فارسی

( صفت ) فابل انداختن یا انداختنی و در رفتنی . جنس نامرغوب .

ویکی واژه

بُنْجُل، جنس نامرغوب.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فنجان فال فنجان فال تاروت فال تاروت فال پی ام سی فال پی ام سی فال حافظ فال حافظ