استرعاء

لغت نامه دهخدا

استرعاء. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) نگاهبانی فرمودن کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). نگهبانی کردن خواستن. ( زوزنی ). نگاه داشتن خواستن. ( منتهی الارب ). استحفاظ. نگاه داشتن و حفظ از کسی خواستن. نگاهبانی از کسی طلبیدن. || نگاهبانی کردن. ( منتهی الارب ). || استماع و گوش دادن طلبیدن. || بشبانی گرفتن.
- امثال :
من استرعی الذئب فقد ظلم .

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - نگهبان خواستن . ۲ - طلب توجه کردن .

ویکی واژه

نگهبان خواستن.
طلب توجه کردن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال عشق فال عشق فال ابجد فال ابجد فال اعداد فال اعداد