ابوالعجب

لغت نامه دهخدا

ابوالعجب. [ اَ بُل ْ ع َ ج َ ] ( ع ص مرکب ، اِ مرکب ) خداوند شگفتی. ( قاضی محمد دهار ). مشعوذی. ( اساس البلاغه زمخشری ). مشعبد. حقه باز. تردست. چشمبند. بوالعجب. بُلعجب. و منصور ابوالعجب یکی از آنان است که برای معتمد خلیفه بازی کرده و ابن الندیم صاحب الفهرست نیز لعب حقه او دیده است. و رجوع به بلعجب شود.

فرهنگ معین

( ~. عَ جَ ) [ ع . ] (ص مر. ) ۱ - هر چیز که شگفتی آورد. ۲ - شعبده باز.

فرهنگ فارسی

( صفت اسم ) شگفتی آورد
خداوند شگفتی

ویکی واژه

هر چیز که شگفتی آورد.
شعبده باز.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال راز فال راز استخاره کن استخاره کن فال کارت فال کارت