( آسیاسنگ ) آسیاسنگ. [ سیا س َ ] ( اِ مرکب ) سنگ آسیا. حجر طاحونه. رحی : یکی آسیاسنگ را درربود به نزدیک رستم درآمد چو دود.فردوسی.برگرفت آن آسیاسنگ و بزد بر مگس تا آن مگس واپس خزد.مولوی.آسیاسنگ زیرین متحرک نیست لاجرم تحمل بار گران همی کند. ( گلستان ). سهمگین آبی که مرغابی در او ایمن نبودی کمترین موج آسیاسنگ از کنارش درربودی.سعدی.نه آنکه بر در دعوی نشیند از خلقی وگر خلاف کنندش بجنگ برخیزد که گر ز کوه فروغلطد آسیاسنگی نه عارف است که از راه سنگ برخیزد.سعدی.
فرهنگ عمید
( آسیاسنگ ) سنگ آسیا، هر سنگ بزرگ شبیه سنگ آسیا: سهمگین آبی که مرغابی در او ایمن نبودی / کمترین موج آسیاسنگ از کنارش درربودی (سعدی: ۱۲۲ ).
فرهنگ فارسی
( آسیا سنگ ) ( اسم ) سنگ آسیا رحی . سنگ آسیا
ویکی واژه
آسیاسنگ (قدیم): هر یک از دو سنگ آسیا، سنگ آسیا. نیز آس. یکی آسیا سنگ را در ربود/ به نزدیک رستم درآمد چو دود «فردوسی»