لغت نامه دهخدا ( آرامیدگی ) آرامیدگی. [ دَ / دِ ] ( حامص ) طمأنینه. سکون. قرار. استقرار. آرمیدگی.- آرامیدگی نمودن ؛ تَوَقّر.
ویکی واژه سکون، آرامش، قرار. چون عَلَمها بر پای بُوَد همواره به قلب انبوهی آرامیدگی بُوَد. «فخرمدیر»