( آتش نشاندن ) آتش نشاندن. [ ت َ ن ِ دَ ] ( مص مرکب ) کشتن آتش و اطفاء آن : آتش نشاندن و اخگر گذاشتن کار خردمندان نیست. ( گلستان ).
فرهنگ معین
( آتش نشاندن ) ( ~. نِ دَ ) (مص م . ) ۱ - خاموش کردن آتش . ۲ - کنایه ا ز: فرو نشاندن خشم و غضب . ۳ - خاموش کردن فتنه و آشوب .
فرهنگ فارسی
( آتش نشاندن ) ( مصدر ) ۱ - خاموش کردن آتش فرو نشاندن حریق . ۲ - فرو نشاندن خشم و غضب . ۳ - خاموش کردن فتنه و آشوب . کشتن آتش و اطفائ آن
ویکی واژه
آتشنشاندن (گفتگو): فرونشاندن شوق و اشتیاق. بر آتش تو نشستیم و دود شوق برآمد/ تو ساعتی ننشستی که آتشی بنشانی. «سعدی» خاموش کردن آتش. کنایه ا ز: فرو نشاندن خشم و غضب. خاموش کردن فتنه و آشوب.