اشهیباب

لغت نامه دهخدا

اشهاباب. [ اِ ] ( ع مص ) سبزخنگ شدن اسب. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). اشهباب. ( زوزنی ). و رجوع به اشهباب شود. || جای جای سبز مانده خشک شدن کشت، یقال: اشهاب َّ الزرع؛ اذا هاج و بقی فی خلاله شی اخضر. ( منتهی الارب ). خشک شدن کشت و جای جای سبز ماندن. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

سبز خنگ شدن اسب. یا جای جای سبز ماندن خشک شدن کشت.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
ورژن
ورژن
دودول
دودول
عاری
عاری
روله
روله