مغایظت

لغت نامه دهخدا

مغایظت. [ م ُ ی َ / ی ِ ظَ ] ( از ع، اِمص ) مغایظة. نسبت به هم خشم داشتن: میان فایق و بکتوزون مشاحتی قدیم قائم بود و مغایظتی قوی مستمر. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 186 ). و رجوع به مغایظة و مغایظه شود.
مغایظة. [ م ُ ی َ ظَ ] ( ع مص ) با کسی خشم گرفتن. ( المصاد زوزنی ). به خشم آوردن. ( صراح ). به خشم آوردن کسی را. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به مغایظت و مغایظه شود.

فرهنگ عمید

یکدیگر را به خشم آوردن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال انگلیسی فال انگلیسی فال پی ام سی فال پی ام سی