اشعیلال

لغت نامه دهخدا

اشعیلال. [ اِ ] ( ع مص ) سپیدی در دم اسب و جز آن پیدا شدن. || موی برافراشته گردیدن. ( منتهی الارب ). انتفاش. و رجوع به اشعلال شود.

فرهنگ فارسی

سپیدی در دم اسب و جز آن پیدا شدن یا موی بر افراشته گردیدن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
باوانم
باوانم
آراست
آراست
مطلقه
مطلقه
فال امروز
فال امروز