مکاتب تفسیری به شیوههای مختلف تفسیر قرآن یا مجموعهای از آرای تفسیری یک مفسر اثرگذار اطلاق میشود که پس از وی مورد استقبال و پیروی گروهی از مفسران قرار گرفته است. در متون علوم قرآنی، اصطلاحاتی همچون مکاتب تفسیری، روشهای تفسیری، مناهج تفسیر، مدارس تفسیر، اتجاهات تفسیر و الوان تفسیر بهکار رفتهاند. با این حال، به دلیل قرابت معنایی این واژگان و عدم تعریف دقیق و مرزبندی مشخص میان آنها، ممکن است ابهام، اشتباه یا مغالطههایی در فهم مقصود پدید آید. از این رو، توجه دقیق به منظور و مقصود نویسندگان در بهکارگیری این اصطلاحات، بهویژه هنگام مقایسه و تطبیق آرای تفسیری، ضروری است.
برخی از پژوهشگران با اذعان به عدم تثبیت معنای اصطلاحی ثابت برای هر یک از این واژگان، کوشیدهاند با تکیه بر معنای لغوی آنها، مناسبترین تعریف اصطلاحی را ارائه دهند. بر این اساس، اصطلاح مکاتب تفسیری در سه معنای اصلی بهکار میرود: نخست، به نظریههای مختلف دربارهٔ چگونگی تفسیر قرآن که رواج یافتهاند؛ دوم، به روشهای گوناگونی که مفسران در تبیین معانی آیات قرآن برگزیدهاند؛ و سوم، به مجموعه آرای تفسیری یک مفسر که مورد پذیرش و پیروی گروهی از مفسران پس از او قرار گرفته است.
علت اصلی اختلاف در روشهای تفسیری مفسران، به تفاوت در نگرش و مبانی نظری آنان در مورد چگونگی تفسیر قرآن بازمیگردد. برای نمونه، روش مفسری که معتقد است قرآن تنها با روایات معصومان(ع) قابل تفسیر است، با روش مفسری که قرآن را بینیاز از هر چیز دیگر و تنها با آیات دیگر قرآن قابل فهم میداند، بهطور طبیعی متفاوت خواهد بود. این تفاوت در مبانی، موجب تنوع و تکثر در شیوهها و گرایشهای تفسیری شده است.