اهجال

لغت نامه دهخدا

اهجال. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ هَجل. زمین همواریست میان کوه یا عام است. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). هِجال. هَجَلات. هجول. ( منتهی الارب ). و رجوع به هجل شود.
اهجال. [ اِ ] ( ع مص ) مهمل و بی شبان گذاشتن شتر را. || فراخ کردن بچیزی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء )( آنندراج ). واسع کردن چیزی. ( از اقرب الموارد ). || ضایع نمودن مال. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). ضایع ساختن مال. ( از اقرب الموارد ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
رویداد
رویداد
درس
درس
چیره
چیره
فال امروز
فال امروز