گیاه خور

لغت نامه دهخدا

گیاه خور. [ خوَرْ / خُرْ ] ( نف مرکب ) گیاخوار. آنکه علف یا گیاه خورد. || ( اِ مرکب ) مرتع و چراگاه. گیاخوار. گیاه خورد: عیینةبن حصین مهتر بنی فزاره بود نزد پیغمبر ( ص ) آمد و گفت که مرا دستوری دهی تا به حد مدینه بیایم، به گیاه خور، که در بادیه گیاه خشک شده است، آن حضرت با او صلح کرد، و آن گیاه خور به او داد و با یاران به مدینه آمد. ( ترجمه طبری بلعمی ). رجوع به گیاه خوار شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
سرزمین یعنی چه؟
سرزمین یعنی چه؟
قرین رحمت یعنی چه؟
قرین رحمت یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز