گشنی کردن. [ گ ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) جفت شدن. نزدیکی کردن. بر ماده برشدن: حائض؛ ناقه ای که نر بر وی گشنی نتواند کرد از تنگی اندامش. ( السامی فی الاسامی ). استخلاط؛ گشنی کردن اشتر. ( تاج المصادر بیهقی ).
فرهنگ فارسی
( مصدر ) جفت شدن نزدیکی کردن: و لوطیان از یکدیگر آویخته باشند همچنانکه سگ از ماده آویزد چون گشنی کنند از یکدیگر باز نتوان شد بدان بشناسند که ایشان لوطیان اند.