لغت نامه دهخدا گرزدمن. [ گ َ رَ دَ م ِ ] ( هزوارش، اِ ) به لغت زند و پازند بمعنی دشمن و غنیم باشد. ( برهان ) ( آنندراج ). هزوارش، گرزدمن، گروژدمن، کرزدیمن پهلوی اشکمب، «یونکر ص 112». ( حاشیه برهان قاطع چ معین ).