کوهد

لغت نامه دهخدا

کوهد. [ ک َ هََ ] ( ع ص ) مرد لرزه زده از پیری. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). مرد لرزه زده و مرتعش از پیری. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

مرد لرزه زده از پیری. مرد لرزه زده و مرتعش از پیری
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
زیان آور
زیان آور
طولانی
طولانی
مأوا
مأوا
رقیق
رقیق